الان خوبم

گاهي چنان روزمرگيها و حسهاي بد كنار آدم ميان و قاطي زندگيش ميشن كه برا داشتن يه حس خوب مجبوري همشونو له و لورده كني تا بتوني به بهترين شكل ممكن ازون حس خوب لذت ببري . مثل حس داشتن يه قلب مهربون كه برا الان خوبم...

انگار شنبه ها دوست داشتني ترند

شنبه ها شروع عاشقيه و من حس ميكنم مجنون روز شنبه ليلي رو ديده و عاشقش شده

شنبه ها ادما به خدا نزديك ترن و بيشتر دوستش دارن و بعد تا ته هفته كم كم يادشون ميره

واسه همينه من شنبه ها عاشق ترم

شنبه ها بيشتر كم ميارمت

شنبه ها بيشتر از روزاي ديگه ديوونه ام و سر به هوا

وشنبه ها عاشقترم

سعيده من دوستت دارم

الان خوبم...

گاهي دوري ادما از همديگه واسشون يه دنيا حرف نگفته ميذاره

گاهي دوري باعث يه كشش عميق ميشه كه هر روزش ميفهمي چقدر دوست داشتنش بيشتر شده

گاهي اين دوريها بهت ثابت ميكنه كه اگه نباشه وااااي.... حتي فكرشم سخته

و گاهي اين دورياست كه نشون ميده چقدر دوستش داري

چقدر تو زندگيت با ارزشه و چقدر چقدر خواستنيييي و محبوب

و من بيشتر از هميشه دوستت دارم

نزديكترين نزديك من

الان خوبم...

خوبي؟ خوشي؟ سرحالي؟

دلم خيلي برات تنگ شده بود. خيلي وقت بود نرفته بودم به وبلاگ سر بزنم و امروز ك اومدم و پيامهاتو ديدم كلي حساي خوب بهم دست داد...

خيلي خوشبحالم شد ك پيام داده بودي . ببخش كه كم ميام و سر ميزنم

ي خورده درگيرم برام خيلللللليييييييييييي دعا كن

دووووووووووووووسسستتت دارم خيلي زياد زياد تر

 

الان خوبم...

سلام. قضاوت خيلي خوبه ..مخصوصا تنهايي به قاضي رفتن و نتيجه گيري كردن اعتماد داشتن هم خيلي مهمه مخصوصا تو سختيها و گرفتاريها صبر هم يه چيز خوبه اينا رو نميگم كه گله كرده باشم. اينا رو ميگم تا بدوني وق الان خوبم...

سلام. خيلي وقته ننوشته بودم و حالي عوض نكرده بودم . امروز صبح انگار همه وجودم داشت منو به نوشتن وادار ميكرد و دلش ميخواست برات بنويسم ... اما اينقدر طول كشيد كه تا اين لحظه نتونستم بنويسم.اصلا حالم خوب نيست...اصلا

كاش ميشد يكي ارومم كنه...دلم ميخواددددددد

تو خود حديث مفصل بخوانننن

الان خوبم...

بالاخره امروز تونستم بعد مدتها بنويسم ...دلم برا نوشتن تنگ شده بود دلم برا دوس داشتنت تنگ شده بود

دلم برا آغوش مهربونت تنگ شده بود

دلم براي لباي پر از مهر و خندت تنگ شده بود

ميدونم خيلي وقت ننوشتن خيلي منطقي نيست

ولي تو خيلي فك نكن به اينكه ممكنه كم كاري باشه

درسته كه ادم برا كسي ك دوس داره بايد وقت بذاره اما واقعا سخته چون دستم بسته بود

به هر حال من دلم برا همه چي تنگ شده ...اونا ك ميدوني و اونا ك نميدوني

منتظر ديدارتم شديييييد....

الان خوبم...

امروز كه اومدم مثل همه روزاي ديگه وبلاگو چك كنم و براي چندمين بار پيامهاي تكراري تو رو بخونم يهو تموم وجودم پر شد از شور و شوق و خواستن و هيجان امروز يهو دو تا نظر جديد رو ديدم... دو تا پيام از تو.... الان خوبم...